یک دوست به اسم سپهر

ساخت وبلاگ
WITCHWITCHمتنفرم از این مدل پست گذاشتن ها یا در بلاگستان هم آدم های چیپ و خالهزنک زیادی است. یا شاید از بلاگ کوچ کردم.das feuer liebt michآیینه ها پنجره هایی بودن از دنیای موازیdeath angelزن دیگری... مرد یا... چادر . دور گردنش بود...احساسم به کما رفته استالسون ولسون.. خاطرات کجان؟ قبرستون.تاحالا باه یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 2:12

آتشش بیش از حد سرد بود اما...  Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbrannt mit Haut und Haar Ich bin verbran یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 9:12

آدم ها اگر از خودشان حرفی نزنند. آدم ها اگر چیزی از خودشان به کسی نگویند اسرارشان فاش نمیشود... اما اگر اسرارشان فاش شد یا زندگی شخصیشان نقل مجلس خاله زنک بازیه بلاگر های بیکار شد شکایتی نباید بکنند. و درست زمانی حق اعتراض دارند که پشتشان صفحه بگذارند...زمانی حق یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 34 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 9:12

:آئورا
:))))

برو بابا ... مرد و ریشش ... مردی که ریش نداشته باشه مرد نیست که سیبزمینی اب پزه :D

البته
اشکال نداره
سیبزمینی آب پز باش... یک سیبزمینی ابپز واقعی =))
و این که بزرگ میشی.. توئم ریش در میاری... نگران نباش... غصه نخوریاااا :))

ریشش همینطوری هست :)) ایش

یک دوست به اسم سپهر...
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 46 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

از صدای شغال ها میترسیدم بهم اخم کرده بود داشتم توضیح میدادم از صدای شغال ها میترسیدم. حرف میزد و شکایت میکرد از رفتارم من از صدای شغال ها میترسیدم وسط شکایتهایش ارام گفتم .. میترسم ... بغلم کرد و گفت حیف که دوستت دارم وگرنه میکشتمت... عکس سلفی است . Xanax-Hadi Pakzad یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 28 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

من خوب میدانستم به کدام جهنمی رفته بود. میدانستم قاتل روحم کیست. میدانستم که قاتلش به صحنه ی جرم باز میگردد. میدانستم ... در برکه فرو رفتم... قوی سیاهی به سمتم می آمد لباس توری کبودم . همرنگ پوستم بود... و موهایم... و موهایم... و موهایم.... درختان آواز میخواندن ... ها ها ها ها ها ها ها ها ها ها ها یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

در قلب من

زنی بی پناه

دنبال چادر گلدارش

می گردد

دریچه ی سینی باز میشود

و زیر پاهای زن

خالی...

یک دوست به اسم سپهر...
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

پاک کن، دستان او بود

و تن من خط خطی ای از جنس مداد b6

از او میپرسیدم ?Warum ist die Sonne rund

و او نوازشم میکرد

میپرسیدم : ?Warum ist die Sonne rund

و او با سکوت.بی هیچ پاسخی، نوازشم میکرد
آرام

آرام....

پ ن : Warum ist die Sonne rund چرا خورشید گرد است.

پ ن : من در سن سی سالگی. در خواب. خواهم مرد.

یک دوست به اسم سپهر...
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 50 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

خواهرم رفته بود در دنیای آیینه ها. درست همان موقع ای که پایم رادر این دنیا گذاشتم. وقتی از رحم بیرون آمدم دستم را برای دلسا تکان دادم و گفتم میبینمت خواهر... به زودی مادر میگوید دلسا از دلارام زیبا تر بود. میگوید دلارام وقتی به دنیا آمد سبزه و لاغر تر بود اما دلسا زیبا و سفید و لب های قرمزی داشت دی یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 42 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 10:48

من قافیه ای سرگردانم من قافیه ای سرگردانم من قافیه ای سرگردانم پ ن : عکس : من Save Save Save یک دوست به اسم سپهر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک دوست به اسم سپهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9witch115 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 4 خرداد 1396 ساعت: 17:31